گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد يازدهم
جلد یازدهم



اشاره
، ص: 4
[تتمه سوره مائده .... ص : 4
[سوره المائدة ( 5): آیات 61 تا 66 ] .... ص : 4
اشاره
وَ إِذا جاؤُکُمْ قالُوا آمَنَّا وَ قَدْ دَخَلُوا بِالْکُفْرِ وَ هُمْ قَدْ خَرَجُوا بِهِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما کانُوا یَکْتُمُونَ ( 61 ) وَ تَري کَثِیراً مِنْهُمْ یُسارِعُونَ فِی الْإِثْمِ
وَ الْعُدْوانِ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ ( 62 ) لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما
کانُوا یَصْنَعُونَ ( 63 ) وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَۀٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشاءُ وَ لَیَزِیدَنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ
ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیاناً وَ کُفْراً وَ أَلْقَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَۀِ کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی
( الْأَرْضِ فَساداً وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ ( 64 ) وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَکَفَّرْنا عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ ( 65
وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّۀٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما
صفحه 19 از 150
( یَعْمَلُونَ ( 66
، ص: 5
[سوره المائدة ( 5): آیه 61 ] .... ص : 5
اشاره
( وَ إِذا جاؤُکُمْ قالُوا آمَنَّا وَ قَدْ دَخَلُوا بِالْکُفْرِ وَ هُمْ قَدْ خَرَجُوا بِهِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما کانُوا یَکْتُمُونَ ( 61
ترجمه و شرح .... ص : 5
خداوند متعال در این آیه شریفه، براي آنکه مسلمانان از دوستی منافقان اهل کتاب گریزان شوند، پرده از روي نفاقی درونی آنان
برداشته و به مسلمانان و اهل ایمان میفرماید:
اي گروه مؤمنان وقتی که گروه منافقان یهود نزد شما آیند در مجالس شما و مجلس رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم حاضر
میشوند فقط با زبان گویند ایمان آوردیم در حالیکه با قلبی مملّو از کفر وارد میشوند و با همان کفر از مجلس شما خارج
میشوند و در هر حال کافرانند و نفاق میورزند و سخنان شما کمترین اثري در قلب آنها نمیگذارد و خدا بآنچه پنهان میدارند
داناتر است. پس این نفاقی است که دارنده آن شایسته دوستی نیست و کسی را نرسد که باو آرامش خاطر و اعتماد پیدا کند.
(61)
، ص: 6
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 6
پس کند وصف منافق را خدا گفت چون آیند ایشان بر شما
از زبان گویند ما آوردهایم بر شما ایمان که دین پروردهایم
کافرند آن قوم چون داخل شوند هم در آن کفرند چون بیرون روند
حق بحال آن کسان داناتر است آنچه را دارند پنهان و اظهر است
(61)
شأن نزول .... ص : 6
تفسیر علی بن ابراهیم و برهان در ذیل این آیه نوشتهاند: این آیه در باره عبد اللّه بن ابیّ، هنگامی که اظهار اسلام نمود در حالیکه
در کفر داخل بوده است، نازل گردیده.
، ص: 7
صفحه 20 از 150
[سوره المائدة ( 5): آیه 62 ] .... ص : 7
اشاره
( وَ تَري کَثِیراً مِنْهُمْ یُسارِعُونَ فِی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ ( 62
ترجمه و شرح .... ص : 7
خداوند متعال در این آیه مبارکه توضیح میدهد که یکی از نشانههاي نفاق این گروه این است که در ارتکاب گناه و تعدّي و
تجاوز بحقوق دیگران و خوردن رشوه و مال حرام بر یکدیگر پیشی میگیرند، چنانکه میفرماید: اي رسول گرامی از جمله شاهد
که اندیشه این گروه نفاق و مسیر آنان مخالفت با خدا پرستی است، این است که بسیاري از آنان در باره دین اسلام بنظر اعتراض
مینگرند و طریقه استهزاء پیش گرفته بر حقوق یکدیگر تجاوز میکنند، چه بد کاري میکنند و چه بد عملی انجام میدهند که در
جامعه رذائلی شیوع یابد و اختلال زندگی طبقات مردم را فرا گیرد و فساد بر آنان حکومت کند و حیات جامعه را تهدید نماید.
(62)
، ص: 8
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 8
اکثري بینی تو ز ایشان در شتاب بر گنه یعنی که از اهل کتاب
میکنند اشتاب در کذب و حرام هم تجاوز از حدود اندر کلام
اثم باشد آن گناهی که رسد شر آن بر غیر و خارج شد ز حد
اکلشان یکجا ربا و رشوت است وین عمل بس زشت در هر ملت است
، ص: 9
[سوره المائدة ( 5): آیه 63 ] .... ص : 9
اشاره
( لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ ( 63
ترجمه و شرح .... ص : 9
خداوند متعال در این آیه شریفه دانشمندان یهود را مورد سرزنش قرار داده و آنان را توبیخ میکند با اینکه میان پیروان آنها رذائل
صفحه 21 از 150
شیوع یافته و رشوه و ربا خواري در میان آنان شایع گشته است. با اینکه قبح آن را میدانند، چرا آنها را منع نمیکنند، در صورتی
که ربانیّون و احبار، پاسبانان دین و شریعتند و اگر آنان از نگاهداري دین و شریعت باز ایستند چه کس این کار را خواهد کرد و
اجتماعی که دانشمندان دین و نگاهبانان شریعت آن از امر بمعروف و نهی از منکر دم فرو بندند بچه صورت در خواهد آمد اینک
میفرماید:
چرا علماي دین و فقهاي ربانی اهل انجیل و روحانیان اهل تورات این بد کاران را از ارتکاب گناه و گفتار بد از نفاق ورزي و
، دروغگوئی و تحریف کتب آسمانی و خوردن رشوه و مال حرام منع و جلوگیري نمیکنند أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 11
ص: 10
و چه بدي میکنند که از امر بمعروف و نهی از منکر خودداري مینمایند. از جمله کانوا یعملون مستفاد میگردد که انجام این
اعمال براي آنان اتفاقی نبوده بلکه بر آن مداومت داشتهاند.
(63)
، ص: 11
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 11
نهی چون نکنند زان کردارشان عالم ربانی و احبارشان
ز اکل سحت و قول کذب و فعل بد که در ایشان است شایع بیسند
باشد از آیات این آیت اشد از پی تهدید بر هر خوب و بد
ز آنکه نهی از منکر است از واجبات و ان بهر کس مشکل آید از جهات
قوم ار باشند اندر کشتئی پس یکی گیرد تبر با زشتئی
تا کند سوراخ او را بیشکی نهی از واجب بود بر هر یکی
ورنه جان جمله باشد در خطر غرق گردد فلک و اهلش سر بسر
گشت بر یوشع خطاب از کردگار که هلاك از قوم سازد صد هزار
از بدانشان شصت و از نیکان چهل چون بعصیانند ایشان مشتغل
گفت یوشع مستحقند ار بدان چیست حکمت در هلاك بخردان
گفت زان کایشان بنگرفتند چشم بر بدان دیدند چون زشتی بچشم
روز و شب بودند با ایشان جلیس نهی ننمودند ز افعال خسیس
پس هم ایشان بر عقوبت در خورند بر خود و بر غیر چون استمگرند
گفت پیغمبر که مردي گر گذشت بر بدان بر فسقشان ناهی نگشت
پس عذاب آن جماعت بهر اوست مینماید کان عمل میداشت دوست
(63)
، ص: 12
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 12
صفحه 22 از 150
قوله تعالی: وَ الْأَحْبارُ ..
حبر: بکسر اول، یعنی عالم و اثر پسندیده، عالم را از آن جهت حبر (بفتح اول) گویند که اثر علم و عملش باقی میماند، چنانکه در
آیه 15 روم میفرماید: فَهُمْ فِی رَوْضَ ۀٍ یُحْبَرُونَ یعنی: آنها در باغ مخصوصی شاد میشوند که اثر پسندیده نعمت در چهرهشان
آشکار میشود. و جمع حبر احبار است. چنانکه در آیه 31 سوره توبه میفرماید: اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ و این
کلمه چهار بار در ضمن آیات قرآن بکار برده شده است و از این ماده است:
تحبیر یعنی زیبائی خط.
، ص: 13
[سوره المائدة ( 5): آیه 64 ] .... ص : 13
اشاره
وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَۀٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشاءُ وَ لَیَزِیدَنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ
رَبِّکَ طُغْیاناً وَ کُفْراً وَ أَلْقَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَۀِ کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً وَ
( اللَّهُ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ ( 64
ترجمه و شرح .... ص : 13
خداوند متعال در این آیه شریفه نمونهاي از گفتار سراسر گناه قوم نادان و پست یهود آورده و میفرماید:
بعضی از یهودان گفتند: دست خدا بسته است زیرا در اعطاي نعمت امساك میکند و در دادن روزي بخل میورزد.
خدا میفرماید: دستهاي خودشان بسته باد و در دوزخ دستهایشان بغل و زنجیر پیوسته باد و با این گفتار ناهنجار از رحمت خدا دور
باشند، زیرا نه ، ص: 14
چنین است که آنها گویند بلکه دستهاي خدا باز و گشاده است. زیرا او جواد و بخشنده است و دهنده نعمات و عطایاي بیحساب و
دائم است بهر گونه بخواهد و بهر کس مشیّتش تعلق بگیرد و بر حسب مصلحت بخشش میکند و بحقّ سوگند در اثر آنچه از
جانب پروردگارت از آیات بیّنات نازل میشود و سرّ آنها را فاش میسازد و تو را بر اعمال و مقاصد آنها آگاه مینماید، بر طغیان
و سرکشی و کفر بسیار از آنها افزوده میشود و بر کفر و انکار آنها اضافه میگردد یعنی مواعظ قرآن و احکام آن براي آنان وبال
و موجب مزید شرارت و کفران میگردد، چنانکه خوراك صالح براي اشخاص سالم موجب مزید صحّت و براي بیماران باعث
مزید بیماري است، لذا ما هم در نتیجه این کفر و سرکشی بین آنها القاء دشمنی و کینه میکنیم و آنها را خصم یکدیگر میسازیم
و تا روز قیامت این دشمنی و کینه ورزي در بین آنها برقرار خواهد بود و هر زمان که یهودان آتش جنگی برافروزند و در خارج و
داخل فتنهاي برانگیزند و تشتّت کلمهاي فراهم سازند. خداوند آن آتش را خاموش سازد و عملهایشان را باطل گرداند و آنان دائما
کارشان تبهکاري و کوشش در افساد یعنی معصیت خدا و تکذیب پیغمبران و مخالفت اوامر و نواهی الهی و محو ذکر نبّی از کتب
آسمانی خود میباشد و خدا هم تبهکاران را دوست نمیدارد و آنان را بسختترین عقاب مجازات و عذاب خواهد کرد.
(64)
صفحه 23 از 150
، ص: 15
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 15
باز گفتند از فساد دل یهود بسته باشد دست حق ز افضال وجود
دست ایشان پس ز نیکی بسته باد جانشان از فقر و ذلت خسته باد
هم بر ایشان باد لعنت زان مقال دست حق باز است اندر کلّ حال
این بود بر ردّ قول آن گروه کس نگوید ورنه سنگین است کوه
یا که باشد باز دست آفتاب در جهان از بهر بذل نور و تاب
هست این یعنی بدیهی نزد عقل لیک باشد گوش ظاهر بند نقل
بر حق اطلاق ید و سمع و بصر یا یدین و وجه کاید در نظر
بر تشابه شد ز قرآن نسبتش نیست بر تفسیر ظاهر رخصتش
یعنی از آن دست تفسیر است دور بایدش دادن بمحکمها ظهور
کرد باید معنی ار دانی همش نز تشابه بل به وفق محکمش
قصد از ید قدرت آمد در امور در هر آنچیزي که خواهد بیقصور
چون عطا و منع را از هر چه هست میدهی در کارها نسبت بدست
بهر فهم عامه زانرو کار ساز گفت باشد دست حق پیوسته باز
قادر است اعنی که بر منع و عطا از اراده و حکمتش بر ما سوي
آلت سمع است گوش اصوات را لیک آلت نیست سمع ذات را
همچنین بیآلت است اندر بصر همچنین در جمله افعال دگر
نیستش تن تا نشیند در مکان نیستش رخسار تا بینی تو آن
معنی رحمن علی العرش استوي فیض رحمانی بود بر ما سوي
، ص: 16
میرسد یعنی ز روي عدل و داد فیض او بر خلق نی کم یا زیاد
میرسد بر قدر استعدادها بر خلایق دمبدم امدادها
پس بود وجه یدان مبسوطتان اینکه لا تحصی جودش بر جهان
میدهد روزي بهر کس خواهد او رزق باید هم باندازه گلو
هست مختار او بتوسیع و تضیق باشد اهدایش بقدر ما یلیق
کفر و طغیان باشد ایشان را زیاد ز آنچه نازل گشت از رب العباد
زاید اعنی در کثیري از یهود میشود طغیان ز قرآن در نمود
هم در افکندیم ما تا رستخیز دشمنی اندر یهود پر ستیز
هر که آتش بهر حرب افروختند حق فرو بنشاند خود زان سوختند
عزم کردندي چو جنگ مؤمنان حق نمود از بد دلی مغلوبشان
صفحه 24 از 150
چند کرّ آمد ایشان شکست از فسادي کاندر ایشان بود و هست
چون نمودند از فساد و اختلاف آن گروه از حکم توریۀ انحراف
پس مسلط گشت بخت النصر زود بر یهودان زان تخلف بر عهود
بعد از آن قسطوس رومی بیدرنگ یافت استیلا بر ایشان گاه جنگ
آن مجوسان باز مستأصل شدند با دگر ره بر نبی بد دل شدند
پس بر ایشان اهل دین بشتافتند دست استیلا بر ایشان یافتند
عادت ایشان راست افساد و عناد گفت زان یسعون فی الارض فساد
کید و فتنه هتک و اخفاي نعم سختی و تحریف تورات از ستم
حق ندارد مفسدان را هیچ دوست زان که اصلاح جهان مقصود اوست
(64)
، ص: 17
شأن نزول .... ص : 17
بنا بگفته عبد اللّه بن عباس سبب نزول آیه مورد بحث چنین بوده که خداوند متعال از لطف و عنایت خود نعمت را بر یهودیان پیش
از آمدن پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله زیاد و فراخ نموده بود، ولی پس از بعثت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله بخاطر کفر و
لجاج و عناد یهود با پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم خداوند نعمت را گرفت و بجاي توانگري به بیچارگی افتادند و از
جمله آنها فنحاص بن عازورا بود که میگفت: ید اللّه مغلولۀ سپس این آیه نازل گردید.
و همچنین طبرانی از ابن عباس نقل کرده که یکی از یهودیان بنام نباش بن قیس به پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم گفت: یا
محمد خداي تو بخیل است و بخششی در کار او نیست. سپس این آیه نازل شد و بعضی از مفسرین در شأن نزول این آیه شریفه
نوشتهاند: وقتی که آیه: مَنْ ذَا الَّذِي یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً نازل شد. یهودیان گفتند: خداي محمّد (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فقیر
است و از ما قرض و وام طلب میکند. سپس این آیه براي ردّ گفتار آنان نازل گردید.
، ص: 18
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 18
قوله تعالی: وَ أَلْقَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ.
بغض: یعنی کینه- دشمنی- تنفّر و انزجار نفسانی و روحی از چیزي که به بیمیلی و دوري از آن میانجامد و کلمه بغض ضد
دوستی است، زیرا دوستی و محبت تمایل و کشش نفس به چیزي است که بآن راغب میشود و بغض خلاف آن است. چنانکه در
آیه 118 سوره آل عمران میفرماید:
قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِی صُ دُورُهُمْ أَکْبَرُ، یعنی: دشمنی از گفتارشان هویداست و آنچه سینهشان پنهان میکند
بزرگتر است. این کلمه فقط پنج بار و همه بصیغه بغضاء در ضمن آیات قرآن بکار برده شده است.
و از این ماده است.
صفحه 25 از 150
بغیض یعنی: نفرت انگیز و ابغاض یعنی: دشمنی کردن و نفرت داشتن و تبغیض یعنی: دشمن گردانیدن و تبغّض یعنی: دشمنی
کردن و تباغض و مباغضۀ یعنی: با یکدیگر دشمنی کردن.
، ص: 19
[سوره المائدة ( 5): آیه 65 ] .... ص : 19
اشاره
( وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَکَفَّرْنا عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ ( 65
ترجمه و شرح .... ص : 19
خداوند متعال در این آیه شریفه اساس سعادت بشر را بر دو رکن استوار نموده است:
1) ایمان به یگانگی پروردگار و بصفات کامله و افعال و آثار او. )
2) عمل یعنی: انجام وظیفه و پرهیز از گناهان تا ایمان خود را بحدّ کامل برساند اینک میفرماید: )
اگر اهل کتاب یعنی یهود و نصاري ایمان آورند و پرهیز کاري پیشه کنند. یعنی از فواحش دوري جویند و از گفتن دروغ و
تحریف کتب آسمانی و خوردن مال حرام و رشوه خودداري نمایند ما هم بر کردههاي زشت گذشته آنها پرده پوشی میکنیم و
آنها را میآمرزیم و به بهشتهاي پر نعمت ایشان را داخل میسازیم.
(65)
، ص: 20
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 20
ور که ایمان بر رسول مستطاب جمله آوردندي ارباب کتاب
و ز گنه پرهیز هم میبودشان یا ز ملتهاي نا محمودشان
میگذشتیم از گناهانشان عیان جاي میدادیمشان اندر جنان
داخل ایشان را بجنات النعیم مینمودیم از ره فضل عمیم
(65)
، ص: 21
[سوره المائدة ( 5): آیه 66 ] .... ص : 21
اشاره
صفحه 26 از 150
وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّۀٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما
( یَعْمَلُونَ ( 66
ترجمه و شرح .... ص : 21
خداوند متعال در این آیه مبارکه بار دیگر بیان میکند که پیروي از تعلیمات کتب آسمانی انبیاء تنها براي سرو سامان دادن به
زندگی پس از مرگ نیست، بلکه در سر تا سر زندگی مادي انسانها نیز بازتاب گستردهاي دارد و اگر اهل کتاب از برنامه آسمانی
پیروي نمایند و دعوت دین اسلام را پذیرفته و به برنامه کتب آسمانی رفتار کنند از حیات حقیقی و سعادت دنیا و آخرت بهرهمند
میشدند اینک میفرماید:
اگر آنها توریۀ و انجیل را و آنچه از جانب پروردگارشان بر آنها نازل گشته است. یعنی قرآن و کلیه امور دینی را بر پا دارند
بپاداش آن باب نعمات اللهی بروي آنها بازمیگردد و از بالاي سر و پائین پاهاي خودشان روزي خواهند خورد. یعنی آسمان بر
آنها بخل نخواهد کرد و بارش خود را منع نخواهد نمود و زمین خیرات و برکات خود را از ایشان دریغ نخواهد کرد، یا آنکه
مجبور بجلاي وطن نمیشوند و گشته نمیگردند و در دیار ، ص: 22
خود میمانند از بالا میوههاي درختان و از پائین از زراعت و کشتار خویشتن بهرهمند میشوند و من بعد بخدا نسبت بخل نمیدهند.
پارهاي از این گروه اهل کتاب مردمان مقتصد و میانه روي میباشند و بسیاري از ایشان هم دچار اعمال بد هستند و بکفر خود باقی
و باعث بدبختی خویشند.
(66)
، ص: 23
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 23
ور بپا می داشتند احکام را حکم آن توریۀ و انجیل از و لا
و آنچه نازل گشت از پروردگار سوي ایشان ز امر و نهی استوار
بودشان تکلیف ایمان آورند بر تمام منزلات ارجمند
رزق میخوردند از بالاي سر هم ز زیر پاي خود شام و سحر
میشد اعنی رزق بر ایشان فراخ همچنین بیت گلین گلزار و کاخ
امتی هستند ز ایشان مقتصد راستگوي و راستکار و معتمد
هم کثیري را بد است و نا پسند زان جماعت هر چه گویند و کنند
مقتصد یعنی که نسبت بر رسول غالی و قاصر نیند اندر قبول
نه شوند از روي ایمان یار او نه کنند از بد دلی آزار او
، ص: 24
فرقهاي گویند قصد از مقتصد مر نجاشی بوده تا دانی بجد
میتوان که باشد او یا دیگران از یهود و از نصاري بیگمان
صفحه 27 از 150
(66)
، ص: 25
شأن نزول .... ص : 25
عدّهاي از مفسّرین معتقدند که این آیه شریفه در باره نجاشی و یاران وي نازل گردیده است. لکن زجاج از یک عدهاي دیگر
حکایت نموده که آنها گفتهاند این آیه در باره قومی نازل گردیده که نسبت به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم دشمنی
نورزیده و در مقابل حق بر ضدّ آن مقاومت ننمودهاند، ولی بعضی عقیده اول را بهتر میدانند.
، ص: 26
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 26
قوله تعالی: مِنْهُمْ أُمَّۀٌ مُقْتَصِدَةٌ.
قصد کلمه قصد و مشتقات آن در قرآن بمعنی راست و متوسط و معتدل بکار برده شده، چنانکه در آیه 19 سوره لقمان میفرماید:
وَ اقْصِدْ فِی مَشْیِکَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ یعنی: در راه رفتن معتدل باش و صدایت را آهسته کن. و از این ماده است:
مقتصد یعنی: کسیکه راه راست رود و در کارش مستقیم باشد چنانکه در آیه 32 لقمان میفرماید:
وَ إِذا غَشِیَهُمْ مَوْجٌ کَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَی الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ ...
یعنی: چون موجی مانند سایبانها آنها را پوشانید خدا را در حال اخلاص بندگی میخوانند و چون نجاتشان داد و بخشکی رسانید.
بعضی از آنها در راه راستند و در فطرت توحید که در دریا بیدار شده میمانند.
چنانکه در آیه 32 سوره فاطر میفرماید:
فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ.
مقتصد معتدل و متوسط میان ظالم و سابق بخیرات است.
، ص: 27
توضیحات .... ص : 27
قوله تعالی: وَ إِذا جاؤُکُمْ قالُوا آمَنَّا ...
شاهد اینکه سیرت این گروه عناد با حقیقت است این است، مانند مسلمانان براي کسب فیض بحضور پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و
آله و سلّم شرفیاب شده و در صف مسلمانان مینشینند و بیانات معجزه آسا و سخنان روح بخش پیامبر گرامی را شنیده ولی با آن
دلهاي تیره هرگز از فیوضات آن محضر بهرهمند نشده مجلس که پایان یابد، این گروه نیز باز هم با حالت کفر و نفاق خارج
میشوند، چنان است که گوئی کفر مادهاي است که بآنان چسبیده و از یکدیگر نمیتوانند جدا شوند.
سپس میفرماید: وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما کانُوا یَکْتُمُونَ، یعنی سیرت افراد بشر و راز نهانی آنان هرگز بر آفریدگار پنهان نخواهد بود و
تفاوت بیشماري که در جامعه بشر است، بطوریکه دو فرد از انسانها همانند نیستند، همانا تفاوت قابلیت و ظرفیت هر یک از آنها
است و در اثر ظهور لیاقت است که بشر داراي اندیشهها و سیرتهاي گوناگون شده که جز آفریدگار بر آنها احاطه نخواهد داشت.
صفحه 28 از 150
قوله تعالی: وَ تَري کَثِیراً مِنْهُمْ یُسارِعُونَ فِی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ.
شتافتن بجانب گناه منش کسی است که دلش با نور ایمان آباد نشده باشد ولی شتاب بتعدّي و تجاوز چیزي است که از آدم منافق
غریب مینماید ولی در واقع چنین نیست. منافق تا آنگاه که نیرو در برابر خود میبیند دو رنگی و مداهنه دارد و چون ایمن شود،
مانند همه مردم پست ، ص: 28
ناتوان دست تعدي میگشاید و اما خوردن مال حرام کاري است که از روزگاران کهن خوي یهود بوده است.
ضمنا از جمله کانوا یعملون استفاده میشود: انجام این اعمال براي آنان اتفاقی نبوده، بلکه بر آن مداومت داشته و مکرّر مرتکب آن
شدهاند.
چه آئین نکبت باري است که در جامعه رذائلی شیوع یابد و اختلاف زندگی طبقات مردم را فرا بگیرد و فساد بر آنان حکومت کند
و حیات جامعه را تهدید نماید.
قوله تعالی: یُسارِعُونَ فِی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ. باید دانست که اهل کتاب سه قسمند و هر سه مورد نکوهش و مذمّت هستند. قسمت اول
کسانی هستند که یسارعون فی الأثم و العدوان. کلمه اثم بمعنی مطلق معاصی است، مانند زنا، شرب خمر، کذب و امثال اینها و
کلمه عدوان بمعنی تعدي و تجاوز در حقوق است. مثل ظلم، سرقت، قمار، غش در معاملات تقلب در اجناس و غیر اینها.
قسمت دوم قضات و رؤساء و زمامداران است که اموال مردم را بحیل و لطائف میربایند. مانند رشوه، ظلم بدون وجه شرعی و ...
البتّه در هر عصر و زمانی فسقۀ، فجرة، ظلمۀ بسیار بودهاند، ولی امتیاز یهود بدیگران مبادرت و مسارعت و اصرار بر معاصی و ظلم
بوده که از حد گذراندند لذا میفرماید: لَبِئْسَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ.
معصیت و ظلم عمل بدي است، لکن بعضی آن را خوب میپندارند.
چنانکه در آیه 84 سوره انفال میفرماید: زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ، و نیز در آیه 104 سوره کهف میفرماید:
الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ ، ص: 29
صُنْعاً
.لکن یهود باندازه تجاوز کردند که در انظار اهل عالم بسیار زشت و بد بود. حتی در نظر کفار و مشرکین و سایر ملل عالم لذا
خداوند متعال در این آیه میفرماید: لَبِئْسَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ که این جمله را تمام ملل عالم و تمام دول دنیا اعتراف دارند.
قسمت سوم علماء و متدیّنین که احبار و رهبانان آنها باشند که میتوانستند جلو گیري از این تعدیات و تجاوزات بنمایند لکن با
آنها مداهنه کردند و معاشرت نمودند که روز بروز اضافه گردید و اینها نیز مشمول آیه بعد هستند که میفرماید:
لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ. یعنی: چرا علماء و دانشمندانی که مکلّف بر
هدایت و ارشاد آنان از کذبهائی که بر خلاف حق نسبت بخدا و انبیاء و کتب آسمانی میدادند، نهی نکردند، در صورتی که
کردار آنان بسیار بد بود.
از این آیه استفاده میشود که سرنوشت کسانی که وظیفه آنان امر بمعروف و نهی از منکر است اگر انجام ندادند، شریک جرم
گناهکاران محسوب خواهند شد.
امر بمعروف و نهی از منکر دو رکن اعظم دین است که بقاء دین مربوط باین دو امر است و ادلّه اربعه بر لزوم آن قائم است و کتب
آسمانی نیز مشحون است مخصوصا آیات شریفه قرآن و اخبار متواتر بتواتر اجمالی قائم و حکم عقل بر طبقش ثابت است.
آمر بمعروف و ناهی از منکر در ثواب عمل عامل شریک و تارك این دو در عقوبت با آنها شریک است. أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 11 ، ص: 30
قوم شعیب صد هزار نفر بودند و چهل هزار نفر از آنها اهل معصیت بودند لکن بلا بر تمام آنها نازل شد. شعیب عرض کرد: هذا
صفحه 29 از 150
للأشرار فما بال الأبرار خطاب آمد براي ترك امر بمعروف و نهی از منکر آنها. در نهج البلاغۀ نیز در اواخر خطبه قاصعۀ میفرماید:
خداوند متعال مردم قرون پیشین را از رحمت خود دور نساخت، مگر بخاطر اینکه امر بمعروف و نهی از منکر را ترك کردند. عوام
را بخاطر ارتکاب بگناه و دانشمندان را بخاطر ترك نهی از منکر مورد لعن خود قرار داد و از رحمت خویش دور ساخت.
و جمله لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ ظاهرا راجع بربانیّون و احبار است و ممکن است، راجع بهمه باشد، خواه آنهائی که مرتکب این عمل
میشوند و یا آنهائی که جلو گیري نمیکنند.
قوله تعالی: وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَۀٌ قوم یهود میخواهند بگویند که خداوند متعال بخیل است و بمردم باندازه روزي میدهد،
ولی کار وقاحت را بجایی میرسانند که تعبیر را بصورت مجاز تهی از هر گونه ادب میآورند و میگویند: یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَۀٌ.
بهمین جهت فورا گفته ایشان باین صورت ردّ میشود که: دست خود ایشان بسته و ملعونند تا همانگونه که آنان بمجاز پرداخته
بودند، پاسخ و رد ایشان از گونه همان مجاز میباشد. یهودیان از آن جهت بخداوند سبحان نسبت بخل میدادند، تا بخل زشت
خود را بپوشانند و بهانهیی براي آن پیدا کنند چه اگر خدا بخیل باشد، این حرص و بخل یهود و خوردن مال حرام و آزمندي پست
بگرد کردن مال دیگر زشتی نخواهد داشت.
از جمله خرافاتی که در آئین یهود در باره صفات پروردگار پدید ، ص: 31
آمده و تحریف شده و بر این اساس نیز دین توریۀ را قابل فسخ نمیدانند، آن است که چنانچه دین توریۀ نسخ پذیر باشد، در اثر
آن است که احکام توریۀ داراي نواقصی بوده و از علم پروردگار نگذشته و بآنها احاطه کامل نداشته است، در صورتی که دین
آسمانی مانند احکام توریۀ داراي مصالح فردي و اجتماعی و حقوقی و کیفري است که بر غیر آن احکام مترتّب نخواهد شد و
چنانچه نسخ شوند آن مصالح از مردم فوت شده و هرگز احکام دیگري آن مصالح را تدارك نخواهند کرد و از جمله خرافاتی که
در آئین یهود پدید آمده آن است که قدرت پروردگار بطور اطلاق نیست که هر چه را بخواهد بیافریند.
دعوي اینکه دین توریۀ قابل نسخ نیست، پاسخ آن است که هر یک از دیانتهاي اللهی و کتاب آسمانی بر حسب درك مردم همان
زمان بوده است، زیرا منظور از مکتب آسمانی تعلیم و تربیت بشر و انتظام زندگی مردم آن زمان است. همچنانکه دین حنیف
حضرت ابراهیم علیه السّلام که شالوده خداشناسی و فضیلت خلقی و نظافت بدنی و روش معاشرت بوده. پس از اینکه مردم آن
دوره را پشت سر گذاشته و بحدّي از رشد فکري نائل شده و تعلیمات آسمانی نیز ارتقاء یافته و بصورت دین توریۀ و انجیل در
آمده و داراي معارف و احکام حقوقی و جزائی و تنظیم خانواده و وظائف اجتماعی بوده و پس از رشد فکر که بتدریج براي ادوار
بشریت رخ داده و دوره متوسطه را پشت سر نهاده ناگزیر زمان تعلیم و تربیت نیز ارتقاء یافته، زیرا دین توریۀ و انجیل بمنزله
دبیرستان است و براي تأمین نیازهاي ادوار بشریّت کافی نخواهد بود، ناگزیر تعلیمات نهائی بشر بصورت مکتب عالی قرآن بنا
گذارده شد که همه گونه احتیاجات بشري را تأمین مینماید. ، ص: 32
قوله تعالی: بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ.
نظر به این که قدرت و توانائی بشر بوسیله دو دست بظهور میرسد، همچنانکه سیر کمالی و توانائی معنوي او بدو نیروي عقیده و
عمل است بدین مناسبت براي نزدیک شدن باذهان از قدرت نامحدود خداوند تعبیر بدو دست نموده است. ضمنا آیه مبنی بر
تکذیب اندیشه و گفتار یهود است به این که جهان هستی ظهوري از قدرت جهان آفرین است و هر چه بهرهئی از امکان دارد از
نعمت پروردگار و خوان نعمت او بر هر ذرّهاي گسترده و هرگز آفریدهئی از حیطه قدرت او خارج نخواهد بود.
ضمنا براي لفظ ید پنج وجه ذکر شده است.
1) دست که عضو بدن است. )
2) بمعنی نعمت. )
صفحه 30 از 150
3) بمعنی قوّت ( 4) بمعنی مالکیّت ( 5) تحقیق نسبت فعل و عملی بکسی. )
قوله تعالی: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا.
در آیه مبارکه اشارهاي است به این که ایمان و تقوي سبب توسعه رزق و استقامت امر در دنیا و آخرت است، چنانکه در این آیه نیز
میفرماید:
وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ.
یعنی: اگر اهل کتاب ایمان بیاورند و پرهیز کاري پیشه کنند گناهان گذشته آنها را میپوشانیم و از آن صرف نظر میکنیم، نه تنها
گناهان آنان را میبخشیم، بلکه در باغهاي بهشت که کانون انواع نعمتها است آنها را وارد میکنیم، سپس به اثر عمیق ایمان و
تقوي در زندگی مادي انسانها اشاره ، ص: 33
نموده و میفرماید: اگر آنان توریۀ و انجیل را برپا دارند و بطور کلی بهمه آنچه از طرف خداوند متعال نازل گشته عمل کنند از
آسمان و زمین نعمتهاي اللهی آنان را فرا خواهد گرفت. ضمنا در جمله منهم امّۀ مقتصدة اشاره باقلیّت صالح این جمعیت کرده و
میفرماید:
به این که بسیاري از آنها بد کارند، لکن جمعیّت معتدل و میانه رو در میان آنان هستند که حسابشان با حساب دیگران جدا است.
، ص: 34
روایات .... ص : 34
1) ابن عباس در ذیل آیه شریفه: لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ روایت کرده که در قرآن توبیخ و نکوهشی سختتر از این آیه نیست. یعنی )
علماء وقتی در هدایت و ارشاد خلق کوتاهی کنند، حجّت بر آنها تمام است و در پیش خدا مسئول هستند.
2) در کافی از عمر بن ریاح ذیل آیه لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ روایت کرده که وي گفته بحضور حضرت باقر علیه السّلام عرض کردم )
شنیدم شما فرمودهاید: هر کس طلاق غیر سنۀ و بدون شاهد عدلین بدهد آن طلاق صحیح نیست. آن حضرت فرمود: من نمیگویم
خداوند میفرماید، بخدا قسم اگر ما بشما چیزي از راه جور بگوئیم همانا شرّ ما ائمه از شما مردم بیشتر است. سپس آیه تلاوت
فرمود. و این حدیث را عیاشی بسند خود از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده و مراد آن است که هر کس از پیش خود
بدون فرموده خدا و رسول حکم یا فتوائی بدهد او بدترین مردمان میباشد، چنانکه علماء یهود و نصاري این کار را میکنند، پس
هر کس از علماء شیعه به رأي خود حکم و فتوا دهد مانند علماء یهود و نصاري میباشد.
3) در کافی از امیر المؤمنین علی علیه السّلام نقل شده که آن حضرت فرمودند: جهت هلاکت امم سابقه آن بوده که عباد و علماء )
آنان، آنان را از معصیت نهی نکردند و چون معصیت آنان و سکوت علماء و زهاد متمادي شد، عذاب بر آنها نازل گردید. پس امر
بمعروف و نهی از منکر را ترك ، ص: 35
نکنید.
4) ابن بابویه بسند خود از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: )
و قالت الیهود ید اللّه مغلولۀ غلّت ایدیهم و لعنوا بما قالوا.
یعنی: یهودیها گفتند: خداوند از امر موجودات فارغ شده است و دیگر اشیاء و موجودات کم و زیاد نمیشود، خداوند متعال در
جواب آنها فرمودند: دستهاي آنها بسته باد خداوند بهر که بخواهد انفاق میکند، آیا نشنیدهاید قول خداوند را که میفرماید: خدا
محو مینماید هر چه را بخواهد و ثبت فرماید هر چه را که اراده کند و اصل کتاب در نزد پروردگار است و از براي خدا بدا و
مشیّت میباشد.
صفحه 31 از 150
5) ابن بابویه از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که آنحضرت فرمودند: همین که خلقت آفرینش بدست قدرت حق )
خاتمه یافت یهودیها گفتند: قدرت و ایجاد خداوند تمام شده و از آفریدن خلق فارغ گردیده و دست او بسته است. خداوند متعال
در ردّ گفتار آنان فرمودند: بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشاءُ، یعنی: دست خدا باز است، مقدم و مؤخر میدارد و زیاد و کم
میکند و خداوند داراي بدا و مشیّت است و هر وقت ستمکاران بخواهند بآل محمد علیهم السّلام تعدي و تجاوز کنند، خداوند آنها
را سرنگون خواهد نمود.
6) ابن بابویه از محمّد بن مسلم روایت کرده که وي گفت: )
از امام صادق علیه السّلام معناي این آیه را که خداوند متعال میفرماید:
یا إِبْلِیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَيَّ.
سؤال کردم که مقصود و معناي ید در این آیه چیست؟ آنحضرت فرمودند: ، ص: 36
دست در کلام عرب اشاره به قدرت و نعمت است، چنانکه میفرماید:
وَ اذْکُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَیْدِ و نیز میفرماید:
وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ یعنی: تقویت کردیم آنها را. و وقتی کسی بدیگري بگوید: عندي ید بیضاء یعنی: نزد من نعمت است. و از اینجا
معلوم میشود اینکه یکی از القاب امیر المؤمنین علی علیه السّلام ید اللّه است. یعنی دست خدا و مراد از آن قوّت و نعمت هر دو
میباشد.
7) در توحید از امام جعفر صادق علیه السّلام در تفسیر این آیه نقل کرده که آن حضرت فرمودند: آنها نگفتند که خدا دستش )
بسته است، بلکه گفتند:
خدا از امر خلق فارغ شد. دیگر چیزي زیاده و کم نمیکند، لذا خداوند آنان را با این آیه تکذیب فرموده، چنانکه در جاي دیگر نیز
فرموده خدا محو میکند آنچه را که میخواهد و همچنین اثبات میکند آنچه را که اراده نموده و نزد او امّ الکتاب است.
8) در عیون از حضرت امام رضا علیه السّلام در ردّ سلیمان مروزي که منکر یدا، یعنی انشاء امر جدید و محو امر قدیم بود، نقل )
نموده که آنحضرت بوي فرمودند: گمان میکنم در این رأي شبیه بیهود باشی. عرض کرد: پناه میبرم بخدا از آنکه مانند آنها
باشم، مگر آنها چه گفتند؟
حضرت فرمودند: آنها گفتند: دست خدا بسته است و اراده نمودند که خداوند فارغ شد از امر و بعد از این چیزي از او صادر
نمیشود.
9) در کافی و عیاشی از امام محمد باقر علیه السّلام نقل نموده که مراد ولایت است و بعضی گفتهاند: مراد سایر کتب سماوي است )
و اکل از فوق و تحت کنایۀ از وسعت رزق است و افاضه برکات آسمانی و زمینی و مرحوم قمی فرموده، مراد از بالا باران است و از
زیر پا روئیدنیها و امت مقتصدة ، ص: 37
جمعی از یهود هستند که اسلام را قبول کردند که خداوند متعال آنها را باین اسم خوانده است، لکن بسیاري از آنها بواسطه سوء
اعمالشان از منافع دنیوي و ثمرات اخروي باز ماندند و حالشان مورد تعجّب است.
10 ) عیاشی از امام حضرت باقر علیه السّلام در ذیل آیه وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ روایت کرده که آنحضرت فرمودند: مراد از ما انزل )
ولایت حضرت علی علیه السّلام و ائمه علیهم السّلام است که خداوند در توراة و انجیل بر آنها نازل فرمودند.
عیاشی در ذیل جمله منهم امۀ مقتصدة، از ابی صهباء بکري روایت کرده و گفت شنیدم امیر المؤمنین از رأس الجالوت و اسقف
نصاري دعوتی کرده و فرمود من با آنکه از شما داناترم سؤال میکنم و خدا را بر شما گواه میگیرم که راست بگوئید بحق آن
خدائی که انجیل را بر عیسی علیه السّلام نازل نمود و آن را با برکت و مایه شفاي بیماران و زنده کننده مردگان قرار داد شما پس
صفحه 32 از 150
از عیسی علیه السّلام بچند فرقه و دسته منشعب شدهاید. گفتند: یک فرقه.
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: بخدا دروغ میگویند. نصاري هفتاد و دو فرقه هستند یک فرقه از آنها نجات یافته و هفتاد و یک
فرقه در آتش روند و امّۀ مقتصدة، همان فرقه ناجیه هستند.
، ص: 38
تجزیه و ترکیب .... ص : 38
قوله تعالی: وَ إِذا جاؤُکُمْ کلمه اذا اضافه بمدخول است که جمله فعلیه باشد بخلاف متی جاءك زیرا متی متضمّن معناي جزاء است
و مدخولش عامل در آن است و اذا چون اضافه است نمیشود مضاف الیه عمل در مضاف نماید و محبیء آنها تشرف خدمت
حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است.
قوله تعالی: وَ قَدْ دَخَلُوا بِالْکُفْرِ کلمه قد اگر بر ماضی داخل شود تقریب بحال میشود و اگر بر مضارع داخل شود بر تقلیل دلالت
میکند.
قوله تعالی: وَ هُمْ قَدْ خَرَجُوا بِهِ کلمه هم در این جمله براي تأکید و مشخّص کردن آنها در نفاق و تثبیت کفرشان آمده است و گر
نه حاجتی بذکر آن نبود.
قوله تعالی: یُسارِعُونَ فِی الْإِثْمِ کلمه مسارعۀ بمعنی کثرت در سرعت و مبالغه در آن است و سرعت ضدّ بطوء و کندي است و فرق
بین سرعت و عجله بنابر آنچه از موارد استعمال این دو کلمه استفاده میشود این است که بیشتر مساسّ با عمل بدنی و جوارح دارد،
بخلاف عجله که بیشتر در امور قلبی و روانی مورد استعمال قرار میگیرد. راغب در مفردات نوشته سرعت ضد بطوء و بمعنی تندي
است که هم در اجسام مورد استعمال قرار میگیرد و هم در افعال.
قوله تعالی: لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ کلمه ربّانیّون جمع ربّانی بکسی گفته میشود که متکفل تربیت دینی باشد و بلکه
جلوگیر متعلمین از فساد و ارتکاب معاصی و قبایح هم باشد. ، ص: 39
کلمه احبار جمع حبر یعنی بزرگان و محترمین و رؤساء که اگر نهی از منکر و امر بمعروف کنند، بیشتر کلام آنها تأثیر دارد.
و کلمه عن قولهم الإثم متعلق به ینهاهم است. یعنی نهی از قول اثم و قول اثم شامل هر کلامی که صدورش حرام است، میشود.
مانند کذب، غیبت، فحش، سبّ، لعن، تهمت، سرزنش، زخم زبان، نمامی، سعایت، و کلمات کفر آمیز و غیر اینها.
قوله تعالی: وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ عطف است به کلمه بقولهم السحت و اکل سخت شامل تصرف در اموال مردم بدون وجه شرعی
میشود، مانند رشوه، ربا، معاملات فاسدة، ثمن اشیاء محرّمۀ مانند خمر و زنا و نحو اینها و قمار و اجرت بر اعمال محرمۀ و بیع آلات
لهو و ظلم و غیر اینها که امروز معمول جامعه است.
قوله تعالی: یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَۀٌ ارباب لغت براي کلمه ید معانی زیادي ذکر کردهاند از آن جمله است: جارحۀ، قوّة، نعمۀ، ملک، اضافه
الفعل، لکن برخی از نویسندگان معتقدند که کلمه ید معانی مشترکه ندارد و همچنین براي کلمه مغلولۀ نیز معانی مختلفی از قبیل
امساك از عطاء، منع رزق، بخل، منع از عذاب، ضیق معیشت و غیر اینها ذکر کردهاند. لکن بعضی از مفسرین نوشتهاند:
تحقیق کلام این است که یهود معتقد هستند که خدا روز یکشنبه شروع کرد در خلقت آسمانها و زمینها و آنچه در آنها است و روز
جمعه فارغ شد و روز شنبه تعطیل کرد و کنار نشست و دستگاه خود بخود میگردد و هیچ مساسی دیگر با خدا ندارد و این عقیده
در نزد مفسرین و علماء غلط و باطل است. ، ص: 40
قوله تعالی: یَداهُ مَبْسُوطَتانِ این جمله جواب از گفتار یهود است که با کلمه بل که براي اضراب و اعراض است، افتتاح شده است و
کنایه از قدرت خدا است.
صفحه 33 از 150
قوله تعالی: أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ. ایقاد نار یعنی مشتعل ساختن آتش و اطفاء خاموش کردن آن است.
قوله تعالی: وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً کلمه سعی یعنی سیر سریع و کلمه فسادا مفعول آن است. یعنی سعی و کوشش یهود همه
براي آن است که زمین را پر از فساد کنند و خداوند متعال هم مفسدین را دوست نمیدارد.
، ص: